ساعات کاری دفتر

9:00 تا 18:00

منو
ارسال سوال حقوقی و درخواست
آرشیو سوالات حقوقی از وکلای دادگران
تاریخ انتشار: یکشنبه 19 دی 1400

 جلوگیری از تصرف مال صغیر

من مادر و قیم فرزندم هستم .عموی وی ملک ورثه ای باقی مانده از شوهرم و همچنین تمام وسایل شوهرم را تصاحب کرده حدود ۱۳ سال است .اجرت المثل گرفتم ۴ سال پیش ولی ناچیز.امتیاز آب برق گاز ملک ویلای را به نام زده الان هم استفاده شخصی می کنه.چطوری پس بگیرم و به نام صغیر بزنم ؟

 

امتیاز: Article Rating | تعداد بازدید: 1809

پاسخ – قیم چه اقداماتی برای جلوگیری از تصرف اموال صغیر می تواند انجام دهد ؟

حجر در اصطلاح عبارت است از ممنوع بودن شخص از تصرف در اموال و حقوق مالی خود برابر قانون. به چنین شخصی که از تصرف در اموال و دارایی و حقوق مالی خود محروم است، محجور گفته می شود.

به موجب ماده 1207 قانون مدنی اشخاص ذیل محجور و از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع هستند:
۱. صغار.
۲. اشخاص غیر رشید.
۳. مجانین.
هر انسانی برای اینکه بتواند در امور خود تصرف کند، علاوه بر اهلیت تمتع یا همان اهلیت دارا بودن حقوق، باید دارا اهلیت استیفا یا اجرای حق نیز باشد. این در حالی است که محجورین چنین اهلیتی ندارند و قادر به دخل و تصرف در اموال و حقوق خود نیستند. 
صغیر نیز محجور محسوب می شود  و به دو دسته ی صغیر ممیز و صغیر غیرممیز تقسیم می گردد.

صغیر غیرممیز شخص نابالغی است که دارای قوه تمیز و درک نیست و سود و زیان را تشخصی نمی دهد و نمی تواند اراده ی حقوقی داشته باشد.

صغیر ممیز شخصی است که به بلوغ نرسیده ولی به رشد عقلی رسیده و دارای قوه درک و تمیز می باشد و سود و زیان را تشخیص می دهد.

لازم به ذکر است که به موجب ماده 1210 قانون مدنی سن بلوغ در پسر 15 سال تمام قمری و در دختر 9 سال تمام قمری می باشد.
از آنجایی که هدف از حجر محجورین حمایت از آن ها می باشد، شخص محجور نیاز به حمایت شخص یا اشخاصی دارد که سرپرستی و اداره ی اموال آن ها را برعهده بگیرد.

ماده 1217 قانون مدنی در این باره مقرر می دارد که اداره اموال صغار و مجانین و اشخاص غیر رشید به عهده ولی یا قیم آنان است. ولی کسی است که به موجب قانون سرپرستی و اداره اموال محجورین را برعهده دارد و عبارت است از پدر و جد پدری که نسبت به صغیر تا سن بلوغ ولایت دارد. 
در اصطلاح حقوقی قیم کسی است که در صورت نبودن ولی خاص به وسیله دادگاه برای سرپرستی و اداره ی امور محجور منصوب می شود.

لازم به ذکر است که اگر صغیر ولی داشته باشد اما نتواند به امور مالی مولی علیه رسیدگی کند، مثلا در حبس باشد، و حتی نتواند به وسیله ی توکیل یعنی وکیل قرار دادن دیگری نیز این کار را انجام دهد، در این صورت حاکم ضم امین می نماید و قیمومت مطرح نمی باشد.

بنابراین می توان گفت که قیمومت سمتی است که برای سرپرستی امور محجوری که ولی خاص ندارد از طرف قاضی به شخص قیم واگذار می گردد. برابر ماده 1227 قانون مدنی فقط کسی را محاکم و ادارات و دفاتر اسناد رسمی به قیمومیت خواهند شناخت که نصب او مطابق قانون توسط دادگاه به عمل آمده باشد.

دلایل پایان قیمومت قیم

عرل قیم :

عزل قیم به موجب ماده 1248 قانون مدنی محقق می گردد. مطابق با این ماده در موارد ذیل قیم معزول میشود:
1- اگر معلوم شود که قیم فاقد صفت امانت بوده و یا این صفت از او سلب شود.
2- اگر قیم مرتکب جنایت و یا مرتکب یکی از جنحه‌های ذیل شده و به موجب حکم قطعی محکوم گردد: ‌سرقت، خیانت در امانت، کلاهبرداری، اختلاس، هتک ناموس، منافیات عفت، جنحه نسبت به اطفال، ورشکستگی به تقصیر یا تقلب.
۳. اگر قیم به علتی غیر از علل فوق محکوم به حبس شود و بدین جهت نتواند امور مالی مولی ‌علیه را اداره کند.
۴. اگر ورشکسته اعلان شود.
۵. اگر عدم لیاقت یا توانائی قیم در اداره اموال مولی‌ علیه معلوم شود.
۶. در موارد مواد ۱۲۳۹ و ۱۲۴۳ و ۱۲۴۴ با تقاضای مدعی‌العموم.
لازم به ذکر است که مواد 96 تا 101 قانون امور حسبی نیز موارد دیگر از عزل قیم را بیان می دارد. 
این محتوا متعلق به سایت دفتر وکالت دادگران حامی ((dadgaran.com)) بوده و بهره برداری از آن بدون ذکر منبع ممنوع است.

پایان یافتن دوره قیمومت:

پایان یافتن دوره قیمومت پس از زوال سببی است که موجب تعیین قیم گردیده است، محقق می گردد. بر اساس ماده 1255 قانون مدنی مدعی العوم یا نماینده او مکلف می شوند تا نسبت به رفع حجر تحقیقات لازم را به عمل آورده و مطابق نتیجه حاصله از‌تحقیقات در محکمه اظهار عقیده نماید. 

در رابطه با جلوگیری از تصرف مال صغیر باید گفت قیم اصولا می تواند در امور مربطو به صغیر دخالت نماید و اختیارات او در این باره بسیار زیاد است. منتها مواردی وجود دارد که یا باید با تصویب دادستان انجام گردد یا آنکه ممنوع است و قیم نمی تواند آن ها را انجام دهد. تصرفاتی که باید به تصویب دادستان برسد عبارت است از فروش یا رهن اموال غیرمنقول، انجام معامله ای که در نتیجه ی معامله ی آن قیوم مدیون مولی علیه شود، قرض گرفتن برای مولی علیه و صلح دعاوی مولی علیه. تصرفاتی که قیم از انجام آن ها ممنوع است شامل معامله با خود، تراضی در تقسیم، وقف یا هبه یا وصیت اموال مولی علیه. بنابراین غیر از مواردی که به موجب قیم در انجام آنها نیاز به اجازه دادستان داشته یا بطور کلی از انجام آن ممنوع است، در سایر موارد ازجمله جلوگیری از تصرف مال صغیر نماینده صغیر بوده و می تواند اقدامات مورد نیاز را انجام دهد.

 

پاسخ به پرسش مطرح شده

در پاسخ به پرسشی که طرح نمودید باید گفت شما نماینده صغیر می باشید و در این رابطه به نمایندگی از فرزندتان می توانید اقداماتی که برای حفظ اموال صغیر نیاز است انجام دهید. برای نمونه می توانید به جرم تصرف عدوانی از عموی فرزندتان شکایت نمایید. بهتر است به منظور انجام اقدامات قانونی از مشورت وکیل خبره در این خصوص کمک بگیرید تا حقوق فرزندتان پایمال نشود.

این محتوا متعلق به سایت دفتر وکالت دادگران حامی ((dadgaran.com)) بوده و بهره برداری از آن بدون ذکر منبع ممنوع است.

مستندات قانونی - تصرف در اموال صغیر

ماده ۱۲۰۷ قانون مدنی
اشخاص ذیل محجور و از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع هستند:
۱) صغار.
۲) اشخاص غیر رشید.
۳) مجانین.


ماده ۱۲۰۸ قانون مدنی
غیر رشید کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلائی نباشد.


ماده ۱۲۰۹ قانون مدنی
به موجب قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۳۷۰/۰۸/۱۴ حذف شده است.


ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی
هیچکس را نمی توان بعد از رسیدن به سن بلوغ به عنوان جنون یا عدم رشد محجور نمود مگر آنکه عدم رشد یا جنون او ثابت شده باشد.
تبصره ۱ (الحاقی ۱۳۷۰/۸/۱۴) - سن بلوغ در پسر پانزده سال تمام و در دختر نه سال تمام قمری است.
تبصره ۲ (الحاقی ۱۳۷۰/۸/۱۴) - اموال صغیری را که بالغ شده است در صورتی میتوان به او داد که رشد او ثابت شده باشد.


ماده ۱۲۱۱ قانون مدنی
جنون به هر درجه که باشد موجب حجر است.


ماده ۱۲۱۲ قانون مدنی
اعمال و اقوال صغیر تا حدی که مربوط به اموال و حقوق مالی او باشد باطل و بلااثر است معذالک صغیر ممیز میتواند تملک ‌بلاعوض کند. مثل قبول هبه و صلح بلاعوض و حیازت مباحات.


ماده ۱۲۱۳ قانون مدنی
مجنون دائمی مطلقاً و مجنون ادواری در حال جنون نمیتواند هیچ تصرفی در اموال و حقوق مالی خود بنماید ولو با اجازه ولی یا قیم خود لکن اعمال حقوقی که مجنون ادواری در حال افاقه مینماید نافذ است مشروط بر اینکه افاقه او مسلم باشد.


ماده ۱۲۱۴ قانون مدنی
معاملات و تصرفات غیر رشید در اموال خود نافذ نیست مگر با اجازه ولی یا قیم او اعم از اینکه این اجازه قبلا داده شده باشد یا بعد از ‌انجام عمل. ‌معذالک تملکات بلاعوض از هر قبیل که باشد بدون اجازه هم نافذ است.


ماده ۱۲۱۵ قانون مدنی
هر گاه کسی مالی را به تصرف صغیر غیرممیز و یا مجنون بدهد صغیر یا مجنون مسئول ناقص یا تلف شدن آن مال نخواهد بود.


ماده ۱۲۱۶ قانون مدنی
هر گاه صغیر یا مجنون یا غیر رشید باعث ضرر غیر شود ضامن است.


ماده ۱۲۱۷ قانون مدنی
اداره اموال صغار و مجانین و اشخاص غیر رشید به عهده ولی یا قیم آنان است به طوری که در باب سوم از کتاب هشتم و مواد بعد‌ مقرر است.


ماده ۱۲۱۸ قانون مدنی
برای اشخاص ذیل نصب قیم می‌ شود:
۱- برای صغاری که ولی خاص ندارند.
۲- برای مجانین و اشخاص غیر رشید که جنون یا عدم رشد آنها متصل به زمان صغر آنها بوده و ولی خاص نداشته باشند.
۳- برای مجانین و اشخاص غیر رشید که جنون یا عدم رشد آنها متصل به زمان صغر آنها نباشد


ماده ۱۲۱۹ قانون مدنی
هر یک از ابوین مکلف است در مواردی که به موجب ماده قبل باید برای اولاد آنها قیم معین شود مراتب را به دادستان حوزه اقامت خود و یا نماینده او اطلاع داده از او تقاضا نماید که اقدام لازم را برای نصب قیم به عمل آورد.


ماده ۱۲۲۰ قانون مدنی
در صورت نبودن هیچ یک از ابوین یا عدم اطلاع آنها انجام تکلیف مقرر در ماده قبل به عهده اقربائی است که با شخص محتاج به قیم‌ در یکجا زندگی مینمایند.


ماده ۱۲۲۱ قانون مدنی
اگر کسی که به موجب ماده ۱۲۱۸ باید برای او نصب قیم شود زن یا شوهر داشته باشد زوج یا زوجه نیز مکلف به آنجام تکلیف مقرر‌ در ماده ۱۲۱۹ خواهند بود.


ماده ۱۲۲۲ قانون مدنی
در هر موردی که دادستان به نحوی از انحاء به وجود شخصی که مطابق ماده ۱۲۱۸ باید برای او نصب قیم شود مسبوق گردید، باید به دادگاه مدنی خاص رجوع و اشخاصی را که برای قیمومیت مناسب می داند به آن دادگاه معرفی کند.
دادگاه مدنی خاص از میان اشخاص مزبور یک یا چند نفر را به سمت قیم معین و حکم نصب او را صادر می کند و نیز دادگاه مذکور می تواند علاوه بر قیم یک یا چند نفر را به عنوان ناظر معین نماید در این صورت دادگاه باید حدود اختیارات ناظر را تعیین کند.
اگر دادگاه مدنی خاص اشخاصی را که معرفی شده اند معتمد ندید، اشخاص دیگری را از دادسرا خواهد خواست.


ماده ۱۲۲۳ قانون مدنی
در مورد مجانین دادستان باید قبلا رجوع به خبره کرده نظریات خبره را به دادگاه مدنی خاص ارسال دارد. در صورت اثبات جنون دادستان به دادگاه رجوع می کند تا نصب قم شود در مورد اشخاص غیر رشید نیز دادستان مکلف است که قبلا به وسیله مطلعین اطلاعات کافیه در باب سفاهت او بدست آورده و در صورتی که سفاهت را مسلم دید، در دادگاه مدنی خاص اقامه دعوی نماید و پس از صدور حکم عدم رشد برای نصب قیم به دادگاه رجوع نماید.


ماده ۱۲۲۴ قانون مدنی
حفظ و نظارت در اموال صغار و مجانین و اشخاص غیر رشید مادام که برای آنها قیم معین نشده به عهده مدعی‌العموم خواهد بود.
طرز‌ حفظ و نظارت مدعی‌العموم به موجب نظامنامه وزارت عدلیه معین خواهد شد.


ماده ۱۲۲۵ قانون مدنی
همین که حکم جنون یا عدم رشد یک نفر صادر و به توسط محکمه شرع برای او قیم معین گردید مدعی‌العموم میتواند حجر او را ‌اعلان نماید انتشار حجر هر کسی که نظر به وضعیت دارائی او ممکن است طرف معاملات بالنسبه عمده واقع گردد الزامی است.


ماده ۱۲۲۶ قانون مدنی
اسامی اشخاصی که بعد از کبر و رشد به علت جنون یا سفیه محجور میگردند باید در دفتر مخصوص ثبت شود. مراجعه به دفتر مزبور‌ برای عموم آزاد است.


ماده ۱۲۲۷ قانون مدنی
فقط کسی را محاکم و ادارات و دفاتر اسناد رسمی به قیمومیت خواهند شناخت که نصب او مطابق قانون توسط دادگاه به عمل آمده باشد.


ماده ۱۲۲۸ قانون مدنی
در خارج ایران کنسول و یا جانشین وی می تواند نسبت به ایرانیانی که باید مطابق ماده ۱۲۱۸ برای آنها قیم نصب شود و در حوزه ماموریت او ساکن یا مقیم اند موقتاً نصب قیم کند و باید تا ۱۰ روز پس از نصب قیم مدارک عمل خود را به وسیله وزارت امور خارجه به وزارت دادگستری بفرستد. نصب قیم مزبور وقتی قطعی می گردد که دادگاه مدنی خاص تهران تصمیم کنسول یا جانشین او را تنفیذ کند.


ماده ۱۲۲۹ قانون مدنی
وظائف و اختیاراتی که به موجب قوانین و نظامات مربوطه در مورد دخالت مدعیان عمومی در امور صغار. و مجانین و اشخاص غیر‌ رشید مقرر است در خارج ایران به عهده مامورین قنسولی خواهد بود.


ماده ۱۲۳۰ قانون مدنی
اگر در عهود و قراردادهای منعقده بین دولت ایران و دولتی که مامور قنسولی ماموریت خود را در مملکت آن دولت اجرا می‌ کنند ‌ترتیبی بر خلاف مقررات دو ماده فوق اتخاذ شده باشد مامورین مذکور مفاد آن دو ماده را تا حدی که با مقررات عهد نامه یا قرارداد مخالف نباشد اجراء ‌خواهند کرد.


ماده ۱۲۳۱ قانون مدنی
اشخاص ذیل نباید به سمت قیمومت معین شوند:
۱) کسانی که خود تحت ولایت یا قیمومت هستند.
۲) کسانی که به علت ارتکاب جنایت یا یکی از جنحه‌های ذیل به موجب حکم قطعی محکوم شده باشند: ‌سرقت - خیانت در امانت - کلاه برداری - اختلاس - هتک ناموس یا منافیات عفت - جنحه نسبت به اطفال - ورشکستگی بتقصیر.
۳) کسانی که حکم ورشکستگی آنها صادر و هنوز عمل ورشکستگی آنها تصفیه نشده است.
۴) کسانیکه معروف به فساد اخلاق باشند.
۵) کسی که خود یا اقرباء طبقه اول او دعوائی بر محجور داشته باشد.


ماده ۱۲۳۲ قانون مدنی
با داشتن صلاحیت برای قیمومت اقرباء محجور مقدم بر سایرین خواهند بود.


ماده ۱۲۳۳ قانون مدنی
زن نمی‌تواند بدون رضایت شوهر خود سمت قیمومت را قبول کند.


ماده ۱۲۳۴ قانون مدنی
در صورتی که محکمه بیش از یک نفر را برای قیمومت معین کند میتواند وظائف آنها را تفکیک نماید.


ماده ۱۲۳۵ قانون مدنی
مواظبت شخص مولی‌ علیه و نمایندگی قانونی او در کلیه امور مربوطه به اموال و حقوق مالی او با قیم است.


ماده ۱۲۳۶ قانون مدنی
قیم مکلف است قبل از مداخله در امور مالی مولی علیه صورت جامعی از کلیه دارائی او تهیه کرده و یک نسخه از آن را به امضای خود برای دادستانی که مولی علیه در حوزه آن سکونت دارد، بفرستد و دادستان یا نماینده او باید نسبت به میزان دارائی مولی علیه تحقیقات لازمه به عمل آورد.


ماده ۱۲۳۷ قانون مدنی
مدعی‌العموم یا نماینده او باید بعد از ملاحظه صورت دارائی مولی‌ علیه مبلغی را که ممکن است مخارج سالیانه مولی‌ علیه بالغ بر آن‌ گردد و مبلغی را که برای اداره کردن دارائی مزبور ممکن است لازم شود معین نماید قیم نمی‌تواند بیش از مبالغ مزبور خرج کند مگر با تصویب‌ مدعی‌العموم.


ماده ۱۲۳۸ قانون مدنی
قیمی که تقصیر در حفظ مال مولی‌ علیه بنماید مسئول ضرر و خسارتی است که از نقصان یا تلف آن مال حاصل شده اگر چه نقصان یا‌ تلف مستند به تفریط یا تعدی قیم نباشد.


ماده ۱۲۳۹ قانون مدنی
هر گاه معلوم شود که قیم عامداً مالی را که متعلق به مولی‌ علیه بوده جزء صورت دارائی او قید نکرده و یا باعث شده است که آن مال ‌در صورت مزبور قید نشود مسئول هر ضرر و خسارتی خواهد بود که از این حیث ممکن است به مولی‌ علیه وارد شود به علاوه در صورتی که عمل‌ مزبور از روی سوء‌نیت بوده قیم معزول خواهد شد.


ماده ۱۲۴۰ قانون مدنی
قیم نمی ‌تواند به سمت قیمومت از طرف مولی‌ علیه با خود معامله کند اعم از این که مال مولی‌ علیه را به خود منتقل کند یا مال خود را به او انتقال دهد.


ماده ۱۲۴۱ قانون مدنی
قیم نمیتواند اموال غیرمنقول مولی‌ علیه را بفروشد و یا رهن گذارد یا معامله کند که در نتیجه آن خود مدیون مولی‌ علیه شود مگر با ‌لحاظ غبطه مولی‌ علیه و تصویب مدعی‌العموم در صورت اخیر شرط حتمی تصویب مدعی‌العموم ملائت قیم میباشد. و نیز نمی‌تواند برای مولی‌ علیه‌ بدون ضرورت و احتیاج قرض کند مگر با تصویب مدعی‌العموم.


ماده ۱۲۴۲ قانون مدنی
قیم نمی‌تواند دعوی مربوطه به مولی‌ علیه را به صلح خاتمه دهد مگر با تصویب مدعی‌العموم.


ماده ۱۲۴۳ قانون مدنی
در صورت وجود موجبات موجه دادستان می تواند از دادگاه مدنی خاص تقاضا کند که از قیم تضمیناتی راجع به اداره اموال مولی علیه بخواهد. تعیین نوع تضمین به نظر دادگاه است. هر گاه قیم برای دادن تضمین حاضر نشد از قیمومت عزل می شود.


ماده ۱۲۴۴ قانون مدنی
قیم باید لااقل سالی یک مرتبه حساب تصدی خود را به مدعی‌العموم یا نماینده او بدهد و هرگاه در ظرف یک ماه از تاریخ مطالبه ‌مدعی‌العموم حساب ندهد به تقاضای مدعی‌العموم معزول میشود.


ماده ۱۲۴۵ قانون مدنی
قیم باید حساب زمان تصدی خود را پس از کبر و رشد یا رفع حجر به مولی‌‌علیه سابق خود بدهد هر گاه قیمومت او قبل از رفع حجر‌ خاتمه یابد حساب زمان تصدی باید به قیم بعدی داده شود.


ماده ۱۲۴۶ قانون مدنی
قیم میتواند برای انجام امر قیمومت مطالبه اجرت کند.
میزان اجرت مزبور با رعایت کار قیم و مقدار اشتغالی که از امر قیمومت برای‌ او حاصل میشود و محلی که قیم در آنجا اقامت دارد و میزان عایدی مولی‌ علیه تعیین میگردد.


ماده ۱۲۴۷ قانون مدنی
مدعی‌العموم میتواند اعمال نظارت در امور مولی‌ علیه را کلا یا بعضاً به اشخاص موثق یا هیئت یا موسسه واگذار نماید. شخص یا‌ هیئت یا موسسه که برای اعمال نظارت تعیین شده در صورت تقصیر یا خیانت مسئول ضرر و خسارت وارده بمولی‌ علیه خواهند بود.


ماده ۱۲۴۸ قانون مدنی
در موارد ذیل قیم معزول میشود:
۱) اگر معلوم شود که قیم فاقد صفت امانت بوده و یا این صفت از او سلب شود.
۲) اگر قیم مرتکب جنایت و یا مرتکب یکی از جنحه‌های ذیل شده و به موجب حکم قطعی محکوم گردد: ‌سرقت، خیانت در امانت، کلاه برداری، اختلاس، هتک ناموس، منافیات عفت، جنحه نسبت به اطفال، ورشکستگی به تقصیر یا تقلب.
۳) اگر قیم به علتی غیر از علل فوق محکوم به حبس شود و بدین جهت نتواند امور مالی مولی ‌علیه را اداره کند.
۴) اگر ورشکسته اعلان شود.
۵) اگر عدم لیاقت یا توانائی قیم در اداره اموال مولی‌ علیه معلوم شود.
۶) در موارد مواد ۱۲۳۹ و ۱۲۴۳ و ۱۲۴۴ با تقاضای مدعی‌العموم.


ماده ۱۲۴۹ قانون مدنی
اگر قیم مجنون یا فاقد رشد گردد منعزل میشود.


ماده ۱۲۵۰ قانون مدنی
هر گاه قیم در امور مربوطه به اموال مولی علیه یا جنحه یا جنایت نسبت به شخص او مورد تعقیب مدعی‌ العموم واقع شود محکمه به تقاضای مدعی‌العموم موقتاً قیم دیگری برای اداره اموال مولی‌ علیه معین خواهد کرد.


ماده ۱۲۵۱ قانون مدنی
هر گاه زن بی شوهری ولو مادر مولی علیه که به سمت قیمومت معین شده است اختیار شوهر کند باید مراتب را در ظرف یک ماه از تاریخ انعقاد نکاح به دادستان حوزه اقامت خود یا نماینده او اطلاع دهد .
در این صورت دادستان یا نماینده او می تواند با رعایت وضعیت جدید آن زن تقاضای تعیین قیم جدید و یا ضم ناظر کند .


ماده ۱۲۵۲ قانون مدنی
در مورد ماده قبل اگر قیم ازدواج خود را در مدت مقرر به مدعی‌العموم یا نماینده او اطلاع ندهد مدعی‌العموم میتواند تقاضای عزل او ‌را بکند.


ماده ۱۲۵۳ قانون مدنی
پس از زوال سببی که موجب تعیین قیم شده قیمومت مرتفع میشود.


ماده ۱۲۵۴ قانون مدنی
خروج از قیمومت را ممکن است خود مولی علیه یا هر شخص ذینفع دیگری تقاضا نماید. تقاضانامه ممکن است مستقیماً یا توسط دادستان حوزه ای که مولی علیه در آنجا سکونت دارد، یا نماینده او به دادگاه مدنی خاص همان حوزه داده شود.


ماده ۱۲۵۵ قانون مدنی
در مورد ماده قبل مدعی‌العموم یا نماینده او مکلف است قبلا نسبت به رفع علت تحقیقات لازمه به عمل آورده مطابق نتیجه حاصله از‌تحقیقات در محکمه اظهار عقیده نماید.
در مورد کسانی که حجر آنها مطابق ماده ۱۲۲۵ اعلان میشود رفع حجر نیز باید اعلان گردد.


ماده ۱۲۵۶ قانون مدنی
رفع حجر هر محجور باید در دفتر مذکور در ماده ۱۲۲۶ و در مقابل اسم آن محجور قید شود.


‌ماده ۷۴ قانون امور حسبی
قیم از تاریخی که سمت قیمومت به او اطلاع داده می‌شود شروع به اعمال قیمومت خواهد نمود.


‌ماده ۷۵ قانون امور حسبی
هر گاه قیم پس از تاریخ نصب و قبل از ابلاغ به او عملی به عنوان قیمومت نسبت به محجور کرده باشد نافذ است.


‌ماده ۷۶ قانون امور حسبی
قیم در سیاهه اموال محجور که در ابتداء دخالت خود تنظیم می‌کند باید برگهای بهادار و اسناد دیون و اسناد املاک و تمام برگهایی که‌دارای اهمیت است ذکر نماید و برگهایی که بهاء و اهمیتی ندارد هر نوعی از آنها را علیحده بایگانی و عدد برگها را در سیاهه دارایی قید کند.


‌ماده ۷۷ قانون امور حسبی
قیم باید اجرت کسی که برای حفظ اموال از طرف دادستان یا دادرس معین شده است از مال محجور بپردازد.


‌ماده ۷۸ قانون امور حسبی
قیم می‌تواند هزینه تهیه صورتحساب و تسلیم اموال را اگر از اموال محجور برنداشته است پس از زوال سمت خود از محجوری که رفع‌حجر از او شده یا کسی که به جای او به سمت قیمومت منصوب شده است مطالبه نماید.


‌ماده ۷۹ قانون امور حسبی
قیم باید در تربیت و اصلاح حال محجور سعی و اهتمام نماید و در امور او رعایت مصلحت را بنماید.


‌ماده ۸۰ قانون امور حسبی
قیم باید اموال ضایع شدنی محجور را بفروشد و از پول آن با رعایت مصلحت محجور مالی خریداری و یا به ترتیب دیگری که مصلحت‌باشد رفتار نماید.


‌ماده ۸۱ قانون امور حسبی
قیم می‌تواند با رعایت مصلحت اموال منقوله‌ای که مورد احتیاج محجور نیست فروخته و نسبت به پول آن مطابق ماده فوق عمل نماید.


‌ماده ۸۲ قانون امور حسبی
قیم باید هزینه زندگانی محجور و اشخاص واجب‌النفقه او و همچنین هزینه معالجه آنها را در بیمارستان و غیره و هزینه لازم دیگر از قبیل‌هزینه تربیت اطفال محجور را بپردازد و اگر محجور دیوانه باشد باید به حسب اقتضاء در خانه یا تیمارستان تحت معالجه قرار داده شود.


‌ماده ۸۳ قانون امور حسبی
اموال غیر منقول محجور فروخته نخواهد شد. مگر با رعایت غبطه او و تصویب دادستان.


‌ماده ۸۴ قانون امور حسبی
اسناد و اشیاء قیمتی باید با اطلاع دادستان در محل امنی نگاهداری شود و وجوه نقدی که محل احتیاج نیست باید در یکی از بانکهای‌معتبر گذاشته شود.


ماده ۸۵ قانون امور حسبی
ولی یا قیم می‌تواند در صورتی که مقتضی بداند به محجور اجازه اشتغال به کار یا پیشه‌ای بدهد و در این صورت اجازه نامبرده شامل‌لوازم آن کار یا پیشه هم خواهد بود.


‌ماده ۸۶ قانون امور حسبی
محجور ممیز می‌تواند اموال و منافعی را که به سعی خود او حاصل شده است با اذن ولی یا قیم اداره نماید.


‌ماده ۸۷ قانون امور حسبی
قیم باید بعد از رفع حجر اموال محجور را به تصرف او بدهد و اگر در مدت حجر سمت قیمومت از قیم سلب و به جای او شخص دیگری‌معین شد اموال را به تصرف قیم بعدی بدهد.


‌ماده ۸۸ قانون امور حسبی
در صورتی که پزشک ازدواج مجنون را لازم بداند قیم با اجازه دادستان می‌تواند برای مجنون ازدواج نماید و هر گاه طلاق زوجه مجنون لازم باشد به پیشنهاد دادستان و تصویب دادگاه قیم طلاق می‌دهد.


‌ماده ۸۹ قانون امور حسبی
در صورت فوت قیم ورثه کبیر او اگر باشند مکلف هستند به دادستان اطلاع دهند و مادام که قیم جدید معین نشده حفظ و نظارت در‌ اموال صغار و مجانین و اشخاص غیر رشید که قیم آنها فوت شده به عهده دادستان خواهد بود.


‌ماده ۹۰ قانون امور حسبی
وجوه زائد از احتیاج صغیر را قیم در صورت امکان نباید بدون سود بگذارد و اگر بیش از شش ماه بدون سود گذاشت مسئول تادیه‌ خسارت به میزان خسارت تاخیر تادیه خواهد بود.


‌ماده ۹۱ قانون امور حسبی
در صورتی که پس از تعیین قیم مورث محجور فوت نماید قیم مکلف است در ظرف ده روز درخواست مهر و موم و تحریر ترکه متوفی را‌بنماید.


ماده ۹۲ قانون امور حسبی
بعد از زوال قیمومت قیم مسئول حفظ اموال محجور است تا به تصرف شخصی که باید تصرف نماید بدهد.


‌ماده ۹۳ قانون امور حسبی
هر گاه قیم در پول محجور به سود خود تصرف نماید از تاریخ تصرف مسئول خسارت تاخیر تادیه می‌باشد .


‌ماده ۹۴ قانون امور حسبی
در صورتی که قیم متعدد بوده و با شرکت یکدیگر در اموال محجور تعدی یا تفریط نمایند هر یک از آنها مسئولیت تضامنی دارند. و اگر‌بعضی از قیمین بدون شرکت دیگران تعدی یا تفریط در اموال محجور نمایند مسئولیت متوجه به کسی خواهد بود که تعدی یا تفریط کرده است.


‌ماده ۹۵ قانون امور حسبی
هزینه حفظ و اداره اموال محجور و هزینه‌ای که برای رسیدگی به امور محجور و انجام وظایف قیمومت لازم می‌شود از اموال محجور‌ تادیه می‌گردد.


‌ماده ۹۶ قانون امور حسبی
محجور ممیز می‌تواند از قیم برای ندادن هزینه و کوتاهی او در تربیت و نگاهداری خود شکایت نماید در این صورت هر گاه دادگاه‌شکایت را وارد دید دستوری که مناسب است می‌دهد و قیم باید بر طبق آن دستور عمل کند.
مفاد این ماده در موردی که دادستان کوتاهی قیم را در تربیت و نگاهداری محجور و دادن هزینه او به دادگاه اطلاع بدهد اجرا خواهد شد.


‌ماده ۹۷ قانون امور حسبی
محجور و هر ذیعلاقه‌ای می‌توانند به دادستان وجود سبب عزل قیم را اطلاع دهند در این صورت اگر دادستان سبب عزل را موجود دید از‌دادگاه درخواست عزل قیم را می‌نماید.


‌ماده ۹۸ قانون امور حسبی
برای رسیدگی به درخواست عزل قیم باید قیم و در صورت لزوم دادستان احضار شوند و حکمی که راجع به عزل صادر می‌شود باید مدلل‌و موجه باشد.


‌ماده ۹۹ قانون امور حسبی
قیم از تصمیم دادگاه راجع به عزل خود و دادستان از رد درخواست عزل قیم می‌توانند پژوهش بخواهند و مادامی که تکلیف قطعی معین‌نشده امور صغیر به وسیله دادستان یا قیمی که موقتاً برای محجور معین می‌شود انجام خواهد شد.


ماده ۱۰۰ قانون امور حسبی
اعمال قیم بعد از ابلاغ حکم عزل او نافذ نیست.


‌ماده ۱۰۱ قانون امور حسبی
در مورد ماده ۱۲۴۴ قانون مدنی اگر قیم قبل از تعیین شخص دیگری به جای او صورتحساب را فرستاده یا معلوم شود که تاخیر در‌فرستادن صورتحساب به واسطه عذر موجه بوده است ممکن است همان شخص را به قیمومت ابقاء یا مجدداً او را به قیمومت معین نمود.


‌ماده ۱۰۲ قانون امور حسبی
محجور می‌تواند در موارد رفع حجر اعلام خروج از قیمومت را از دادگاه بخواهد و دادگاه پس از رسیدگی و احراز موجب رفع حجر‌خروج محجور را از تحت قیمومت اعلام می‌نماید.
 

پاسخ داده شده توسط کارشناس حقوقی ما

راه های تماس و مشاوره با وکیل متخصص دعاوی خانواده

ثبت امتیاز
نظرات

ﺳﻪشنبه, 18 مرداد,1401

نورا

با سلام و خسته نباشید خدمت شما
من قیم دخترم هستم و ماشینی که تنها دارائی شوهرم بوده رو بعنوان مهریه طلب کردم ایا این موضوع در قیمومیت من مشکلی ایجاد میکنه؟ آیا ارائه‌ی اموال فقط مربوط به اموالی‌ست که بنام همسرم بوده یا شامل وسایل و اسباب منزل نیز میشود؟
لطفا راهنمایی بفرمایید🙏

ارسال نظر جدید

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

سوالات خود را جستجو کنید
ارسال سوال حقوقی و درخواست

رزرو وقت مشاوره حقوقی با ما

در صورت تمایل به دریافت مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری و وکیل متخصص، جهت هماهنگی و رزرو وقت مشاوره حقوقی حضوری و مشاوره حقوقی تلفنی، کلیک کنید.