ساعات کاری دفتر

9:00 تا 18:00

منو
مطالب و مقالات حقوقی
تاریخ انتشار: دوشنبه 19 اسفند 1398
دیه منافع اعضای بدن

 دیه منافع اعضای بدن

گاهی به دلیل آسیبی که به اعضای بدن وارد می شود منفعت آن عضو از بین می رود ولی آن عضو سر جای خود هست و به حیات خود ادامه می دهد مانند اینکه بینایی ذایل شود یا کاملاً از بین برود ولی چشم به حیات خود ادامه بدهد و سر جای خود باقی بماند همینطور در مورد گوش و شنوایی و زبان و چشایی و بینی و بویای در این صورت مرتکب و مجرم لازم نیست که دیه کل آن عضو را پرداخت کند و مطابق قواعدی که در متن این مقاله خواهد آمد ملزم به پرداخت دیه منافع اعضای بدن است.

 

نمونه متن دادخواست مطالبه دیه

امتیاز: Article Rating | تعداد بازدید: 4174

دیه منافع اعضاء

 

قواعد عمومي ديه منافع

1- ادله اثبات ديه منافع، همان ادله اثبات ديه اعضاء است. در موارد اختالف ميان مرتكب و مجنيٌ عليه در زوال منفعت يا نقصان آن، چنانچه از طريق اختبار و آزمايش، اقرار، بينه، علم قاضي يا قول كارشناس مورد وثوق، زوال يا نقصان منفعت ثابت نشود در صورت تحقق لوث، مجنيٌ عليه مي تواند با قسامه به نحوي كه در ديه اعضاء مقرر است، ديه را ثابت كند و چنانچه نسبت به بازگشت منفعت زائل يا ناقص شده اختلاف باشد ديه با يك سوگند مجنيٌ عليه ثابت ميشود و نيازي به قسامه نيست.
2- در مواردي كه نظر كارشناسي بازگشت منفعت زائل يا ناقص شده در مدت معيني باشد چنانچه مجنيٌ عليه قبل از مدت تعيين شده فوت كند ديه ثابت ميشود.
3- هرگاه جنايتي كه موجب زوال يكي از منافع شده است، سرايت كند و سبب مرگ مجنيٌ عليه شود ديه منفعت در ديه نفس تداخل ميكند و تنها ديه نفس قابل مطالبه است.
4- هرگاه در مهلتي كه به طريق معتبري براي بازگشت منفعت زائل يا ناقص شده، تعيين گرديده، عضوي كه منفعت، قائم به آن است از بين برود، به عنوان مثال چشمي كه بينايي آن به طور موقت از بين رفته است از حدقه بيرون بيايد، مرتكب، فقط ضامن ارش زوال موقت آن منفعت است و چنانچه از بين رفتن آن عضو به سبب جنايت شخص ديگر باشد مرتكب دوم، ضامن ديه كامل آن عضو ميباشد/ وکیل کیفری.

 

ديه مقرر منافع

 ديه عقل

1- زائل كردن عقل موجب ديه كامل و ايجاد نقص در آن موجب ارش است، خواه جنايت در اثر ايراد ضربه و جراحت و خواه ترساندن و مانند آن باشد.
2- در زوال و نقصان حافظه و نيز اختلال رواني در صورتي كه به حد جنون نرسد ارش ثابت است.
3- جنايتي كه موجب زوال عقل يا كم شدن آن شود هرچند عمدي باشد حسب مورد، موجب ديه يا ارش است و مرتكب قصاص نميشود.
4- هرگاه در اثر صدمه اي مانند شكستن سر يا صورت، عقل زائل شود يا نقصان يابد، هريك ديه يا ارش جداگانه اي دارد.
5- هرگاه در اثر جنايتي عقل زائل گردد و پس از دريافت ديه كامل عقل برگردد، ديه مسترد و ارش پرداخت ميشود.
6- هرگاه در اثر جنايتي مجنيٌ عليه بيهوش شود و به اغماء برود، چنانچه منتهي به فوت او گردد، ديه نفس ثابت ميشود و چنانچه به هوش آيد، نسبت به زماني كه بيهوش بوده، ارش ثابت ميشود و چنانچه عوارض و آسيب هاي ديگري نيز به وجود آيد، ديه يا ارش عوارض مزبور نيز بايد پرداخت شود.
7- جنايت بر كسي كه در اغماء يا بيهوشي و مانند آن است از جهت احكام مربوط به قصاص و ديه، جنايت بر شخص هوشيار محسوب ميشود.

 

دیه شنوایی

1- از بين بردن شنوايي هر دو گوش ديه كامل و از بين بردن شنوايي يك گوش نصف ديه كامل دارد هرچند شنوايي دو گوش به يك اندازه نباشد.
2- از بين بردن شنوايي گوش شنواي شخصي كه يكي از گوش هاي او نمي شنود، موجب نصف ديه كامل است.
3- کاهش شنوايي در صورتي كه مقدار آن قابل تشخيص باشد به همان نسبت ديه دارد.
4- هرگاه با قطع يا از بين بردن گوش و يا هر جنايت ديگري شنوايي از بين برود يا نقصان يابد هريك از جنايت ها، ديه يا ارش جداگانه دارد.
5- هرگاه در اثر جنايتي در مجراي شنوايي، نقص دائمي ايجاد شود به نحوي كه به طور كامل مانع شنيدن گردد، ديه شنوايي ثابت است و درصورتي كه نقص موقتي باشد ارش تعيين مي شود.
6- هرگاه كودكي كه زمان سخن گفتن او فرا نرسيده است در اثر كر شدن نتواند سخن بگويد و يا كودكي كه تازه زمان سخن گفتن او فرا رسيده است در اثر كر شدن نتواند كلمات ديگر را ياد گيرد و بر زبان آورد، علاوه بر ديه شنوايي، ديه يا ارش زوال يا نقص گفتار نيز، حسب مورد ثابت ميشود.
7- هرگاه در اثر جنايتي حس شنوايي و گويايي، هر دو از بين برود، هركدام يك ديه كامل دارد/ وکیل کیفری.

 

دیه بینایی

1- از بين بردن بينايي هر دو چشم ديه كامل و از بين بردن بينايي يك چشم نصف ديه كامل دارد.
2- كاهش بينايي، در صورتي كه مقدار آن قابل تشخيص باشد به همان نسبت ديه دارد و چنانچه قابل تشخيص نباشد، موجب ارش است.
3- از بين بردن بينايي چشم كسي كه فقط يك چشم بينا دارد و چشم ديگرش نابيناي مادرزادي بوده و يا در اثر علل غيرجنايي از بين رفته باشد، موجب ديه كامل است لكن اگر چشم ديگرش را در اثر قصاص يا جنايتي كه استحقاق ديه آن را داشته است، از دست داده باشد، ديه چشم بينا، نصف ديه كامل ميباشد.
4- از بين بردن يا بيرون آوردن چشم از حدقه فقط يك ديه دارد و از بين رفتن بينايي، ديه ديگري ندارد لكن اگر در اثر صدمه ديگري مانند شكستن سر، بينايي نيز از بين برود يا نقصان يابد، هركدام حسب مورد ديه يا ارش جداگانه دارد/ وکیل کیفری.

 

دیه بویایی

1- از بين بردن كامل بويايي، موجب ديه كامل است و از بين بردن قسمتي از آن، ارش دارد.
2- هرگاه در اثر بريدن يا از بين بردن بيني يا جنايت ديگري بويايي نيز از بين برود يا نقصان يابد هر جنايت، ديه يا ارش جداگانه دارد.

 

دیه چشایی

1- از بين بردن حس چشايي و نقصان آن، موجب ارش است.
2- هرگاه با قطع تمام زبان، حس چشايي از بين برود، فقط ديه قطع زبان پرداخت ميشود و اگر با قطع بخشي از زبان، چشايي از بين برود يا نقصان يابد، در صورتي كه چشايي از بين رفته مربوط به همان قسمت زبان باشد، هركدام از ارش چشايي و ديه زبان كه بيشتر باشد، بايد پرداخت شود و اگر چشايي از بين رفته مربوط به همان قسمت از زبان نباشد، ارش چشايي و ديه زبان جداگانه بايد پرداخت شود مگر اينكه از ديه كامل بيشتر باشد كه در اين صورت فقط به ميزان ديه كامل پرداخت ميشود و اگر با جنايت بر غير زبان، چشايي از بين برود يا نقصان پيدا كند، ديه يا ارش آن جنايت بر ارش چشايي افزوده ميگردد/ وکیل دادگستری.

 

دیه صوت و گویایی

1- از بين بردن صوت به طور كامل به گونه اي كه شخص نتواند صدايش را آشكار كند، ديه كامل دارد گرچه بتواند با اخفات و آهسته صدايش را برساند.
2- از بين بردن گويايي به طور كامل و بدون قطع زبان، ديه كامل و از بين بردن قدرت اداي برخي از حروف به همان نسبت ديه دارد.
3- جنايتي كه موجب پيدايش عيبي در گفتار يا اداي حروف گردد و يا عيب موجود در آن را تشديد كند، موجب ارش است.
4- جنايتي كه باعث شود مجنيٌ عليه حرفي را به جاي حرف ديگر اداء نمايد، مانند آنكه به جاي حرف «ل»، حرف «ر» تلفظ نمايد اگر عرفاً عيب تلقي شود، موجب ارش است.
5- جنايتي كه موجب عيبي در صوت مانند كاهش طنين صدا، گرفتگي آن و يا صحبت كردن از طريق بيني شود، ارش دارد.
6- از بين رفتن صوت بعضي از حروف، موجب ارش است.
7- در صورتي كه جنايت، علاوه بر زوال صوت، موجب زوال نطق نيز گردد، دو ديه ثابت ميشود/وکیل دادگستری.

 

دیه سایر منافع

1- جنايتي كه به طور دائم موجب سلس و ريزش ادرار گردد، ديه كامل دارد و جنايتي كه موجب ريزش غيردائمي ادرار گردد، موجب ارش است.
2- جنايتي كه موجب عدم ضبط دائم مدفوع يا ادرار شود، ديه كامل دارد.
3- از بين بردن قدرت انزال يا توليدمثل مرد يا بارداري زن و يا از بين بردن لذت مقاربت زن يا مرد موجب ارش است.
4- از بين بردن كامل قدرت مقاربت، موجب ديه كامل است.
5- از بين بردن يا نقص دائم يا موقت حواس يا منافع ديگر مانند لامسه، خواب و عادت ماهانه و نيز به وجود آوردن امراضي مانند لرزش، تشنگي، گرسنگي، ترس و غش، موجب ارش است/ وکیل کیفری.

 

دیه جراحات

1- جراحات سر و صورت و ديه آنها به ترتيب ذيل است:
الف- حارصه: خراش پوست بدون آنكه خون جاري شود، يك صدم ديه كامل
ب- داميه: جراحتي كه اندكي وارد گوشت شود و همراه با جريان كم يا زياد خون باشد، دو صدم ديه كامل
پ- متلاحمه: جراحتي كه موجب بريدگي عميق گوشت شود لكن به پوست نازك روي استخوان نرسد، سه صدم ديه كامل
ت- سمحاق: جراحتي كه به پوست نازك روي استخوان برسد، چهار صدم ديه كامل
ث- موضحه: جراحتي كه پوست نازك روي استخوان را كنار بزند و استخوان را آشكار كند، پنج صدم ديه كامل
ج- هاشمه: جنايتي كه موجب شكستگي استخوان شود گرچه جراحتي را توليد نكند، ده صدم ديه كامل
چ- مُنَقَّله: جنايتي كه درمان آن جز با جابه جا كردن استخوان ميسر نباشد، پانزده صدم ديه كامل
ح- مأمومه: جراحتي كه به كيسه مغز برسد، يك سوم ديه كامل
خ- دامغه: صدمه يا جراحتي كه كيسه مغز را پاره كند، كه علاوه بر ديه مأمومه، موجب ارش پاره شدن كيسه مغز نيز مي باشد.
2- هرگاه يكي از جراحت هاي مذكور در بندهاي (الف) تا (ث) در غير سر و صورت واقع شود، در صورتي كه آن عضو داراي ديه معين باشد، ديه به حساب نسبت هاي فوق از ديه آن عضو تعيين مي شود و اگر آن عضو داراي ديه معين نباشد، ارش ثابت است.
3- جائفه جراحتي است كه با وارد كردن هر نوع وسيله و از هر جهت به درون بدن انسان اعم از شكم، سينه، پشت و پهلو ايجاد ميشود و موجب يك سوم ديه كامل است. در صورتي كه وسيله مزبور از يك طرف وارد و از طرف ديگر خارج گردد، دو جراحت جائفه محسوب ميشود.
4- هرگاه نيزه يا گلوله و مانند آن علاوه بر ايجاد جراحت موضحه يا هاشمه و يا منقله به داخل بدن مانند حلق و گلو يا سينه فرو رود، دو جراحت محسوب و علاوه بر ديه موضحه يا هاشمه و منقله، ديه جراحت جائفه نيز ثابت ميشود.
5- نافذه جراحتي است كه با فرو رفتن وسيله اي مانند نيزه يا گلوله در دست يا پا ايجاد ميشود، ديه آن در مرد يك دهم ديه كامل است و در زن ارش ثابت ميشود.
6- ديه صدماتي كه موجب تغيير رنگ پوست ميشود، به شرح ذيل است:
الف- سياه شدن پوست صورت، شش هزارم، كبود شدن آن، سه هزارم و سرخ شدن آن، يك و نيم هزام ديه كامل
ب- تغييررنگ پوست ساير اعضاء، حسب مورد نصف مقادير مذكور در بند (الف)
7- صدمه اي كه موجب تورم بدن، سر يا صورت گردد، ارش دارد و چنانچه علاوه بر تورم موجب تغيير رنگ پوست نيز گردد، حسب مورد ديه و ارش تغيير رنگ به آن افزوده ميشود.

 

دیه جنین

1- ديه سقط جنين به ترتيب ذيل است:
الف- نطفه اي كه در رحم مستقر شده است، دو صدم ديه كامل
ب- علقه كه در آن جنين به صورت خون بسته در مي آيد، چهار صدم ديه كامل
پ- مضغه كه در آن جنين به صورت توده گوشتي در مي آيد، شش صدم ديه كامل
ت- عظام كه در آن جنين به صورت استخوان درآمده لكن هنوز گوشت روييده نشده است، هشت صدم ديه كامل
ث- جنيني كه گوشت و استخوان بندي آن تمام شده ولي روح در آن دميده نشده است يك دهم ديه كامل
ج- ديه جنيني كه روح در آن دميده شده است اگر پسر باشد، ديه كامل و اگر دختر باشد نصف آن و اگر مشتبه باشد، سه چهارم ديه كامل
2- هرگاه در اثر جنايت وارد بر مادر، جنين از بين برود، علاوه بر ديه يا ارش جنايت بر مادر، ديه جنين نيز در هر مرحله اي از رشد كه باشد پرداخت مي شود.
3- هرگاه زني جنين خود را، در هر مرحله اي كه باشد، به عمد، شبه عمد يا خطاء از بين ببرد، ديه جنين، حسب مورد توسط مرتكب يا عاقله او پرداخت ميشود.
4- هرگاه چند جنين در يك رحم باشند سقط هريك از آنها، ديه جداگانه دارد.
5- ديه اعضاء و ديگر صدمات وارد بر جنين در مرحله اي كه استخوان بندي آن كامل شده ولي روح در آن دميده نشده است به نسبت ديه جنين در اين مرحله محاسبه ميگردد و بعد از دميده شدن روح، حسب جنسيت جنين، ديه محاسبه ميشود و چنانچه براثر همان جنايت جنين از بين برود، فقط ديه جنين پرداخت ميشود.
6- هرگاه در اثر جنايت و يا صدمه، چيزي از زن سقط شود كه به تشخيص كارشناس مورد وثوق، منشأ انسان بودن آن ثابت نگردد، ديه و ارش ندارد لكن اگر در اثر آن، صدمه اي بر مادر وارد گردد، حسب مورد ديه يا ارش تعيين مي شود/ وکیل دادگستری.

 

دیه جنایت بر میت

1- ديه جنايت بر ميت، يك دهم ديه كامل انسان زنده است مانند جدا كردن سر از بدن ميت كه يك دهم ديه و جدا كردن يك دست، يك بيستم ديه و هر دو دست، يك دهم ديه و يك انگشت، يك صدم ديه كامل دارد. ديه جراحات وارده به سر و صورت و ساير اعضاء و جوارح ميت به همين نسبت محاسبه ميشود.
2- هر گاه آسيب وارده بر ميت، ديه مقدر نداشته باشد، يك دهم ارش چنين جنايتي نسبت به انسان زنده محاسبه و پرداخت ميگردد.
3- قطع اعضاي ميت براي پيوند به ديگري در صورتي كه با وصيت او باشد، ديه ندارد.
4- ديه جنايت بر ميت حالّ است مگر اينكه مرتكب نتواند فوراً آن را پرداخت كند كه در اين صورت به او مهلت مناسب داده ميشود.
5- ديه جنايت بر ميت خواه عمدي باشد يا خطائي توسط خود مرتكب پرداخت ميشود.
6- هرگاه شخصي به طور عمدي، جنايتي بر ميت وارد سازد يا وي را هتك نمايد، علاوه بر پرداخت ديه يا ارش جنايت، به سي و يك تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزيري درجه شش محكوم ميشود/ وکیل کیفری.

 

جهت ارتباط با وکیل پایه یک دادگستری کلیک کنید  - 88019243

ثبت امتیاز
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
ارسال نظر جدید

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

جستجوی مطلب موردنظر
دسته بندی مطالب و مقالات
امور حقوقی و قراردادها
دعاوی ملکی و غیر منقول
انحصار وراثت - ارث - وصیت
دعاوی خانواده و امور حسبی
امور کیفری - جرایم و مجازات ها
دعاوی تجاری - تجار و شرکت ها
دعاوی اداری و روابط کار
مطالب و موضوعات مهم
Skip Navigation Links.

رزرو وقت مشاوره حقوقی با ما

در صورت تمایل به دریافت مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری و وکیل متخصص، جهت هماهنگی و رزرو وقت مشاوره حقوقی حضوری و مشاوره حقوقی تلفنی، کلیک کنید.